English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4699 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lazes U تنبلی کردن
lazing U تنبلی کردن
laze U تنبلی کردن
lazed U تنبلی کردن
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
slothfulness U تنبلی
laches U تنبلی
sluggishness U تنبلی
oscitancy U تنبلی
oscitation U تنبلی
sloth U تنبلی
inertness U تنبلی
idless U تنبلی
lazily U به تنبلی
laziness U تنبلی
feather-bedding U مزد تنبلی
proof of laziness U دلیل تنبلی
proof of laziness U نشانه تنبلی
feather bedding U مزد تنبلی
lazy U درخورد تنبلی
laziest U درخورد تنبلی
lazier U درخورد تنبلی
inaction U بی حالی تنبلی
indolently U از روی تنبلی
indolence U تنبلی تن اسایی
alggardness U دیرجنبی تنبلی
it is an indication of lazines U نشانه تنبلی است
idleness U بیکاری تنبلی بطالت
idlesse U بیکاری تنبلی بطالت
inertly U ازروی بیحالی یا تنبلی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
move U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
dart U بسرعت حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
underway U در حال حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
pule U باصدا حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
criss-crossing U بهطور متقاطع حرکت کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
departs U روانه شدن حرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
departing U روانه شدن حرکت کردن
zoom U با صدای وزوز حرکت کردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
depart U روانه شدن حرکت کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
proceeded U رهسپار شدن حرکت کردن
To move backwards and forwards. U عقب وجلو حرکت کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
wriggled U حرکت کرم وار کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
starboard U بطرف راست حرکت کردن
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
zooms U با صدای وزوز حرکت کردن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com